دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

مدار صفر درجه.

آخرین قسمت "مدار صفر درجه" رو دیشب دیدم..سریالی بود که به معنای واقعی ازش خوشم اومد، چون همه ی زمینه های مورد علاقه من مثل عشق، مذهب، عرفان و سیاست رو داشت.. شعر تیتراژ پایانیش هم که خیلی هماهنگ با خود داستان ...

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می‌کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می‌چشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی‌تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد