دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

بوی بهار..


* ای مولوی عزیز، حرفات خیلی دلنشینه.. چقدر دیر دارم تو رو می شناسم:

چیست نشانی آنک، هست جهانی دگر
نو شدن حال ها، رفتن این کهنه هاست
روز نو و شام نو، باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو، نو خوشی و نو عناست
عالم چو آب جوست، بسته نماید ولیک
می رود و می رسد، نو نو این از کجاست
نو ز کجا می رسد، کهنه کجا می رود
گرنه ورای نظر، عالم بی منتهاست...

* خدایا، بعد از گذروندن سردترین زمستون، سبزترین بهارو ازت میخوام.. با همه ی پاکی و طراوتش...

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 21 اسفند 1386 ساعت 23:20 http://sookootez.blogsky.com/

چه بوی قشنگی...مست و مستانه منتظریم

تلخ و شیرین چهارشنبه 22 اسفند 1386 ساعت 00:13 http://www.cheshmak0.blogfa.com

سلام
ممنون از حضور سبزتان
مقدمتان گلباران
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد