دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

دنیای پسرخاله

روح من کم سال است.. روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد...

گریز

*آتشی روشن می کنم

به تن سفید سیگار می زنم

یادش بخیر آشنائیمان!

چقدر سخت است که تن سفیدش را بسوزانم

گرچه تا آخر آهی نمی کشد

کام اول به یاد روز اول

کام دوم به یاد روزهایی که بودی

کام سوم به یاد نبودنت

کام چهارم به یاد تنهایی خودم

کام پنجم به یاد هیچ کس

تمام شد

سیگار تا آخر با من ماند

اما تو...

مهم نیست...

سیگار

ای دوست دوست داشتنی من

تو گرچه می دانی که در آخر زیرپایم له خواهی شد

بازهم تا پایان برایم می سوزی

چه فرقی می کند

یک نخ .. یک پاکت.. یک جعبه

می کشم به یاد تمام غصه هایم

 

پ.ن : اینم یه راهشه ... حیف که خوشم نمیاد وگرنه خوشحال می شدم یه راه دیگه برای گریز داشته باشم ...

نظرات 5 + ارسال نظر
یاسمین »عاشق جمعه 10 آذر 1385 ساعت 20:35 http://www.yasaminlove.blogfa.com

سلام سلام
وبلاگ جالب وزیبایی دارید
خوشحال میشم
به منم سر بزنید
منتظرتونم

علی رضا چهارشنبه 15 آذر 1385 ساعت 10:36 http://baztabroh.blogsky.com/

مرسی از اینهمه لطفی که به من داری مچکرم موفق باشی

شیطان جمعه 17 آذر 1385 ساعت 00:11 http://www.sheitan3800.blogfa.com

و باز هم سیگار دوستی هم باوفا و هم بی وفا



آپ شدم یه سر بزن

یاسمنگولی شنبه 18 آذر 1385 ساعت 19:41 http://yasmangoolabad.blogsky.com

سلام
میگن عاشق واقعی اونه که مثل سیگار باشه
با اینکه می دونه آخرش زیر پا له میشه ... تا آخرش به پات می سوزه

نگار پنج‌شنبه 23 آذر 1385 ساعت 16:20 http://www.azaduni.blogfa.com

این هم یه راهشه اما.... اخه راه درستی هم نیست... خدا (بی راه حلی رو) نصیب گرگ بیابون نکنه که به این چیزا رو بیاره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد